نمیدانم چرا روی تو حساسم؟
چرا بیخود دچارشک و وسواسم؟
همینکه یک قدم دورمیشی از من
نمیدونم چرا بد میشه احساسم
بيا تا گل برافشانيم و مي در ساغر اندازيم
تو پيدا كن شراب كهنهاش را ساغرش با من
اگر غم لشكر انگيزد كه خون عاشقان ريزد
مهيا كن دلي عاشق، جواب لشكرش با من
شراب ارغواني را گلاب اندر قدح ريزيم
شراب ارغواني جو گلاب قمصرش با من
چو در دست تو رودي خوش بزن مطرب سرودي خوش
كه رِنگ چار مضراب از تو رقص بندرش با من
صبا خاك وجود ما بدان عالي جناب انداز
كه كشف روي او با تو نظر بر منظرش با من
يكي از عقل ميلافد يكي طامات ميبافد
خدايي ادعا داري اگر، پيغمبرش با من
بهشت عدن اگر خواهي بيا با ما به ميخانه
در ميخانه را واكن بهشت و كوثرش با من
سخن داني و خوش خواني نميورزند در شيراز
اگر شيراز شد شد، ورنه جاي ديگرش با من
بيا حافظ حوالت ده جسارتهاي هالو را
به موي يار شيرازي جواب مادرش با من...
در زمستان فرنی می چسبد
آش دوغ سبلان باید خورد
به و ازگیل و انار و انگور
همه در فصل خزان باید خورد
ماه مرداد پنیر و سبزی
یا که خربوزه و نان باید خورد
فرودین ماه که ماه عیش است
باده با ماه رخان باید خورد
قیمه در ماه محرم خوب است
روزه را در رمضان باید خورد
زغمت اشک نریزم تو بگو پس چه کنم / آتش قلب خود را با چه خاموش کنم / مطمین باش که مهرت نرود از دل / مگر آن روز که در خاک شود منزل من
:: موضوعات مرتبط:
شاعرانه ها2 ,
,
:: بازدید از این مطلب : 524
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6